سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پروانه عاشق(امید) - پروانه وار
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پروانه وار


86/12/13 ::  10:33 عصر

تو حیاط خونمون پره از سنگای ریز،

دوسه تا درخت نخل ،کنار دیوار خیس

 

نزدیک غروبه ،پروانه شش سالشه و داره تو حیاط خونه بازی میکنه ،صدای خنده هاش فضا رو پر کرده . باد داره بادکنک سفید کاغذی رو تو اوج آسمون پرواز میده ،نگاهای پر شور پروانه پرواز بادکنک رو دنبال میکنه .پروانه نخ با دکنک رو بیش تر باز میکنه ،با دکنک هر لحظه بالا و بالاتر میره. برق غرور تو چشمای پروانه خودنمایی میکنه و لبخند پیروزی.

پروانه واسه چند لحظه غرق خیالبافی های کودکانه خودش میره ،توی رویاش خودشو سوار بر بادکنک سفید میبینه که داره تو آسمون واسه خودش بازیگوشی میکنه .

خیال های کودکانه نخ بادکنک رو از دست پروانه میگیره ،بادکنک آروم آروم از آسمون فرود میاد اما کجا ذهن کودکانه پروانه نمیتونه اونو درک کنه.


تو حیاط خونمون پره از سنگای ریز،

دوسه تا درخت نخل ،کنار دیوار خیس

نزدیک غروبه پروانه هجده سالشه ،قلبش هنوز احساسات و سادگی شش سالگی رو حفظ کرده.

دستاش تو دستای کسی هستش که فکر میکنه شریک و فرشته زندگی شه . پروانه و اون دارن از زندگی حرف میزنن از یه جاده طولانی که باید تا آخرش برن .

تا اسم جاده میاد پروانه دوباره خیالبافیاش شروع میشه .پروانه خودشو سوار درشکه رنگی میبینه که داره درختای بلند نخل و نارنج کنار جاده رو پشت سر میذاره. چشماشو میبنده تا جاده رویایی خیالشو بهتر و بیشتر احساس کنه . پروانه همرا ه همنفسش با درشکه رنگی جاده یلند زندگی رو دارن طی میکنن . پروانه نفس عمیقی میکشه و چشماشو باز میکنه . کنارش هیچکس نیست ،دستای مهربون ،انگشتای ناز و کوچیشو رها کردن . فرشته زندگیش اونو تنها گذاشته و رفته ،به کجا ذهن اون قدرت درکشو نداره. پروانه مثل شش سالگی مزه دردناک خیال رو احساس میکنه .


تو حیاط خونمون پره از سنگای ریز،

دوسه تا درخت نخل ،کنار دیوار خیس

                                                


نویسنده : پروانه عاشق(امید)

86/12/13 ::  10:32 عصر


قاصدک لحظه ای گوش به من بسپار تا از پرواز خیال برایت بگویم ،از جهش افکار ذهن های رها . بگذار بگویم از آنجایی که ذهن هیچ انسانی لیاقت در معنایش را ندارد ،آنجا هیچ کس گمگشته ای ندارد ، هیچ کس حسرت آرزویی محال را در سینه اش دفن نکرده است.
قاصدک بگذار با هم بخوانیم سرودی را که واژه هایش از هیچ زبانی سرچشمه نگرفته ،با نوایش هیچ کسی  جز خارهای وحشی کنار مرداب عشق تاب رقصیدن ندارد ،آنان خوب زبان شعرمان را میفهمند و قانون چمیدنش را میدانند.
قاصدک همچنان با من باش تا سوار بر درشکه خیال از بن بست  جاده خیس گذر کنیم ،جاده ای خیس تر از گونه های پروانه سوخته کنج ویرانه های متروک اندوه،جاده ای نامهربان که سرنوشت ردپای گذشتگانش جز حس گمگشتگی و پشیمانی نبوده است .
قاصدک با من باش ،میدانم ترس وجود تو را هم مغلوب خودساخته پس بگذار سفر مروارید رنگ خیالمان را ادامه دهیم ،خیال ما را از دستان کودکان بازیگوش که به هوسِ بازی ما را در مشت گره کرده خود زندانی میکنند بالاتر خواهد برد ، دیگر دست هیچ کودکی به من و تو نخواهد رسید پس  جای هیچ دلهره و ترسی باقی نخواهد ماند





نویسنده : پروانه عاشق(امید)

86/12/13 ::  10:31 عصر

پروانه ها قبل از اینکه اینجوری بالای خوشگل در بیارن یه کرم کوچولو بودن . این کرم ها دور خودشون پیله درست میکنن ، پیله اونارو از انواع آسیب ها و خطر به دور نگه میداره و با عث میشه کرمها سالم بمونن و بعد به پروانه های خوشگل و دلربا تبدیل بشن.





منم یه پروانه هستم ، منم واسه اینکه از خطرها در امان بمونم واسه خودم پیله درست کردم . ولی شاید من از طبیعت درست یاد نگرفتم که چه جوری پیله بسازم ، شایدم خیلی خوب یاد گرفته بودم ولی تو ساختنش کوتاهی کردم. پیله من هیچ وقت نتونست توی فصل غم و اندوه ازم نگهداری کنه . اشک ، اه حسرت هر چی بود از سستی این پیله استفاده کردن و قلب تنهای منو به تسخیر خودشون در آوردن ،روح لطیف و با احساسمو خشکیده و تار  کردن و نذاشتن این کرم بالهای خوشگل در بیاره و مست و خوشحال میون گلها پرواز کنه . ولی میون این همه تاریکی و وحشتی که  تو پیله هست هنوزم توی اعماق این کرم کوچولو یه نیرویی هست که میتونه اونو به یه پرواز خوشگل و قوی تبدیل کنه ، هنوزم فکر میکنه اگه یکی باشه که بهش روحیه بده میتونه طلسم پیله رو بشکنه و به دور غم و غصه پرواز کنه .
آره این کرم کوچیک  میخواد پیله تنهایی خودشو که پر از لحظه های تلخیه که با یادشون قطره های سرد اشک از چشمای قشنگش جاری میشه از بین ببره ، میخواد آزاد و سبکبال توی این دنیا پرواز کنه. دنیا رو یه جور دیگه ببینه ، زیباییهاشو   احساس کنه و به جای حسرت، غنچه های امید رو تو دلش بکاره .پروانه این بار واقعا میخواد پرواز کنه . پروانه داره تلاش میکنه ولی ریشه دردهای کهنه تا عمق وجودش نفوذ کرده و راه رهایی رو روش بسته. اما پروانه بازم امید داره که بالاخره یکی پیدا میشه که بتونه دیوار اهنی این پیله رو نابود کنه و اونو از این زندون بیاره بیرون .پروانه تلاش خودوشو میکنه و بازم منتظر ناجی تنهاییش میمونه به امید رهایی پروانه با کمک دستهای قوی و پرمهر.


نویسنده : پروانه عاشق(امید)

86/12/13 ::  10:30 عصر

واژه هایم همه از تکرار بی زارند
میدانند به عبث بازیچه این قلم بی مقدارند
هر نفس که واژه ای یاد کنم
او شوریده مرا طرد کند
مانده ام با چه واژه ای بنویسم ،
که او نام تکرار را نشنیده است
جمله ها ، واژه هایم را به مرور می گیرم
همه از دم تکراری است
همه منسوخ اند و در طلب بی نامی
من به دور اندیشم ،
تا در آنجا واژه ای سخت ،پراز نو یابم
ذهن کاوشگرم از دور میگذرد
آنجا واژه ای سرمست بر بلندا ایستاده فریاد میزند
بادلی پر زشوق گوید:
تو مرا بنویس که من آبروی تکرار را به بازی گیرم
قلمم از ان سرشار شود
واژه بر دفتر میکارد
آری مرگ فقط یک بار است ،
تهی از تکرار ،تهی از انکار

نویسنده : پروانه عاشق(امید)

86/12/13 ::  10:29 عصر

قصه فردا
دلم از ترس به خود میپیچید
سینه ام نفس نفس می نالید
آسمان چشم خود آراسته بود
سایه بی آبرویم را دزدیده بود
من خدا خدا میکردم
مونس پروانه ای ام را صدا میکردم
گام به گام میرفتم
رو به اغوش فردا ،رو بروی ابهام
نگران بودم از اینکه فلک ،
قلب کوچکم را کور کند
وقت دیدار شده بود ، وقت لمس فردا
من جلو میرفتم ، پر از احساس نیاز و وحشت
جنس من غرور روزگار حس میکرد
ولی افسوس که خدا غرور روزگارش را خوب شکست
پرده ابهام فردایم را ببست
پرده ها با نور او بی رنگ بود
چشمهایم با لمس او سرمست بود
آری ، با لطف پر احساس او
فردای من رنگ بی فردایی نبود

نویسنده : پروانه عاشق(امید)

86/12/13 ::  10:13 عصر


چه کنم من امشب
ذهنم آشفته ای از وسوسه شیطانی ،
عشق پا بسته من در هوس حیرانی ،
اشک من زمزمه ای فریاد است
شاید هم غرور یک پروانه ،
هر چه هست امشب با من،
به ناز کشی خدا آمده است
چه بگویم خدای ،که هراس از تن من میبارد
سر به زانو ،غم فردا دارم
غم شاید سخت فردا  ، مبهم است و دشوار
وای خدا اگر فردای من یک فردا شد
خنده هایم تا شفق هی هی یک رویا شد
عاشقانه هایم همه هیچ ،
بی نشانیم تک ستاره خواهد شد
آشفته صدایم تا عبث خواهد رفت
پای من ،شکوه من میشکند
دل من شیهه غم میشنود
گام هایم رخت سکون میدوزند ،
ارزویم ، بی آرزو میمیرد.
من ندانم که خدا کی مرا خواهی دید،
کی مرا رنگ فلق خواهی داد
گرچه دل میگوید تو خدایی ، تو خدایی
از همه دانا تر ، از همه بینا تر
درد من تلخ تر از من دانی
ولی افسوس که اندوه تنم بی رمق میگوید
شاید او  ناز کند،
شاید او از هوس در فردا را به روی تو باز کند
پس چه خوش که با درد غم انگیز گویم
ای خدا ای خدا فردا را برای من ناز نکن.


نویسنده : پروانه عاشق(امید)

86/12/13 ::  10:12 عصر

غم من ،مونس من 

 

ای تو ای غم ، ای همه هستی من
                          ای تو شیرین تر از حس خوشبختی من

من تو را یافتم از میان درد

                           از پس وحشت و بوسه های زرد

از میان کوچه های انتظار

                          از همان لحظه که جان داد بهار

من از آن روز به تو دل بستم

                          همچو پروانه به شمع پیوستم

 گاه گاه گریه میکنم برای تو

                           برای نام و قلب  با صفای  تو

برای لحظه لحظه ها ی سرد

                           که بودی هم اتاق زجه ها ودرد

امیدها برای رفتن بی تاب شدند

                            شمع ها گفتند ترانه ای و در خواب شدند

سایه ها بهانه را دزدیدند

                           از پریشانی خنده ها نالیدند

شبح و ستاره ها مسخ شدند

                          شب و روز پروانه ای ام تلخ شدند

اما همه جا تو بود ی با من بیدار

                           ای تو مونس لحظه های تب دار


               


نویسنده : پروانه عاشق(امید)

<      1   2   3   4   5   >>   >
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

خانه
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها :: 
163302


:: بازدید امروز :: 
2


:: بازدید دیروز :: 
4


:: پیوندهای روزانه::

:: درباره خودم ::

پروانه وار
پروانه عاشق(امید)
نام من پروانه پیشه ام تنهایی جسم من کوچک ،قلب من زلال آب بالهایی دارم به زیبایی لحظه وصال روزگارم رنگارنگ گاه آبی ، گاهی زرد گاه سیاه ، گاه فراتر ازهر رنگ تک قلمی دارم، گاه گاهی مینویسم از اندوه این دل تنگ از صدای زجه شب من امیدی دارم یک امید شیرین زنده ام با تبسم این امید من وصال را از امید میخواهم

:: لینک به وبلاگ :: 

پروانه وار

:: دوستان من ::

عاشق آسمونی
● بندیر ●
%% ***-%%-[عشاق((عکس.مطلب.شعرو...)) -%%***%%
تفریح و سرگرمی و آموزش های مختلف
آدمکها
نور
سوماموس
مبانی مهندسی کامپیوتر
بهونه های بارونی
* روان شناسی ** ** psychology *
ریکی
لیلی
متالورژی_دانلود فایل برای دانشجویان متالورژی
عشق سرخ
حب الحسین اجننی
آوای ققنوس
یادداشت های عاشقان جوان
عــــشقـــــولـــــک
در قلمرو سکوت
امیدزهرا omidezahra
ESPERANCE
عشق من هیچ وقت تنهام نزار
همسفر عشق
lovlyworld
اضطراب و پرخاشگری و افسردگی
اقاقیای من
دیــار عـاشقـان
مشاوره و مقالات روانشناسی
بگذار تو معشوقم باشی
بیشه عشق
موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
قدرت شیطان
بهترین وبلاگ سرگرمی ، تفریحی
.•¤ خانه آرزو ¤•.
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
خلوت تنهایی
اس ام اس عاشقانه
شهید محمدهادی جاودانی (کمیل)
زیر آسمان خدا
سرزمین آرزوها
انتظار
**** نـو ر و ز*****
اس ام اس سرکاری اس ام اس خنده دار و اس ام اس طنز
Lovely
جاده خدا
آسمان عطش
عارفانه ها و عاشقانه ها
به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم...
زندگی برای عشق
زندگی
بزرگترین ژرتال دانلود پارسی زبانان
سامانتا
سکوت مرگبار
کورسو
دیوونه خونه من
خاطرات یک دانشجوی مشروط
دختر خیره سر
سکوت دل (نغمه )
پسر کاتاتونیک - داستان کوتاه
پاتوق عاشقان
فصل بارونی
پسر بارانی
سکوت دل (ابجی مرژی)
سکوت (ناگفته های ناتمام)
بهار من
در حسرت دیدار تو آواره ترینم
omid(love)sara
شناسنامه یه زندونی
تنهایی
دانلود بهترین موزیک ها با محمد
ازمان مجازی تجاری و بازرگانی
عشق به خدا
حکایت هجران
دنیایی برای بودن با فرشته آسمانی
یه موج عاشق
هر چه می خواهد دل تنگت اینجا هست
شالی شالیم/م-ر
آبی اسمان
ترانه های تنهایی
هیام
ساز و برگ
هرچی بخوای پیدا میشه
تقدیر و زندگی
ترنج خاتون
شعر و شاعری
همیشه غایب
آخرین اخبار فوتبال ایران
اشک هایم را کجا خواهی نوشت
کلبه فرهنگی حسین اکبری نودهی
تیر باران عشق
غم تنهایی
به نام خداوند عشق وزیبایی
عقده دل
تبلیغات رایگان
پسران آفتاب 21
آسمان غمگین است (ماشی خانوم عزیز)
یاران مهدی (عج)
صبا رایانه ( یه وبلاگ خوب و دوست داشتنی)
سلام خشک شده(زهره عزیز)
همیشه عاشق
انتظار (فرشته خانوم گل)
آفتاب شرقی
مرد تنها (غم قطره)
چرندوپرند
diplomacy
شعر
پسران جوان
آریستا پورتال جامع ایرانیان

:: وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو

:: اشتراک در خبرنامه ::

 

:: فهرست موضوعی یادداشت ها ::

حرفهای پروانه ای[32] . درد دلهای پروانه ای[26] . فصل امید[4] .

:: مطالب بایگانی شده ::

آرشیو میهن بلاگ
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
بهار 1388
تا قبل شهریور 1389

:: موسیقی وبلاگ ::

سفارش تبلیغ
سفارش تبلیغ
C:\Documents and Settings\OmidGs\Desktop\00.html