• وبلاگ : پروانه وار
  • يادداشت : ديگر هيچ اميدي باقي نمانده است
  • نظرات : 18 خصوصي ، 60 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام دوست من

    خيلي جالب و رويايي بود . نمي دونم چه حسيه كه آدمها هميشه از رنج هاي ديگران لذت مي برند. اگر تو با رنج نمي نوشتي من يا ديگران الان مي گفتيم نوشته خوبي بود ولي عميق نبود چون هيچ حسي نداشت .ولي الان بايد بگم تحسينت مي كنم كه تونستي اينقدر با احساس بنويسي احساسي كه مثل خوره تمام وجود يك نويسنده رو مي خوره تا من مخاطب از آن لذت ببرم. نمي دونم شايد درد مشترك ادمها سبب شده تا هيچ چيز بدون دردي لذت بخش نباشه . شايد همين طور باشه.