وب قشنگي داريد
قالبتون هم مثل مطالبتون عالي بود
راستي اگه شعر ميگين قضيه كانون شاعران را جدي بگيريد
به دوستان خودتون هم بگيد
موفق باشيد
فداي شما كاوه
ما هم آپيديمنگاه ساکت باران به روي صورتم دزدانه مي لغزدولي ياران نمي دانندکه من دريايي از دردمبه ظاهر گرچه مي خندمولي اندر سکوتي تلخ مي گري
زبعد رفتن تو جان جانا
نه شب دارم نه ارام وقراري
به تنهايي همي خو کردهام من
نه کس دارم نه ياري اشنايي
تو بودي اشناي هر شب من
تو بودي همدل وهم صحبت من
بيا جانا دلم بي نور رويت
گر فتار سياهي وتباهي است
بيا جانا دلم از دوري تو
گر فتار غم ودردو عذابي است
شبان تيره چشمم رو به ماه است
که بينم روي ماهت رو به ماهم
بيا اي مونس جان روح بنواز
بيا اي همدم دل بوسه بنواز
بيا اي عشق بي حد اي نهايت
بيا اي تاب دل اي نور بنواز
بيا جانم به قربانت بيا زود
بيا دل بي تو مي ميرد بيا زود
به نظر من كه پروانه هيچ وقت زندوني نيست !
چرا كه بالهايي داره واسه پرواز به بي نهايتي كه هيچ كس ياراي رسيدن بهش و نداره
سلام
خوبي؟
ممنون كه خبرم كردي
چرا دلتنگ و نا آرام كنارم جغد حسرتها نشسته با لبي خندان
خيلي زيبا بود اميدوارم كه وازه مناسب رو پيدا كني
شاد باشي
يا علي
چه انتظار عجيبي ! كه بين منتظران هم عزيز من تو غريبي... عجيب تر آنكه چه آسان نبودنت شده عادت ... ! چه بي خيال نشستيم نه كوششي نه وفايي ... فقط نشسته و گفتيم خدا كند كه بيايي ...
چه انتظار عجيبي !
كه بين منتظران هم عزيز من تو غريبي...
عجيب تر آنكه چه آسان نبودنت شده عادت ... !
چه بي خيال نشستيم
نه كوششي نه وفايي ...
فقط نشسته و گفتيم
خدا كند كه بيايي ...
چه غمگنانه سرودي اين شعر را
آرزو مي كنم پروانه ي عاشق هيچوقت غم نبينه و هماره در آسمان عشق در پرواز باشه