• وبلاگ : پروانه وار
  • يادداشت : كاش...
  • نظرات : 18 خصوصي ، 45 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      >
     

    درود!

    پيله زيبايي داري پروانه جان!!!

    به اين مرداب حقير گم شده در بيشه تاريك تنهايي نظري از سر مهر افكن!!!!

    سلام

    خوبي ؟
    متن زيبايي رو نوشتين

    يه جشن کوچيک گرفتم تو وب خوشحال ميشم شاهد حضورتون باشم

    كاش ميشد هيچ كس تنها نبود
    كاش ميشد ديدنت رويا نبود
    من دعاكردم براي بازگشت
    دستهاي تو ولي بالا نبود
    گفته بودي كه فردا ميرسي
    كاش روز ديدنت فردا نبود

    موفق باشيد
    خدا نگهدار[گل]

    سلام عزيز. ببينم اگه من نيام پيشتون شما هم نمي خوايين بيايين پيشم؟ اينطوري ميشه خيلي خوب دوستا رو شناخت. من که اومدم و نظر دادم. حالا منتظر شما هستم. آخ آخ آخ داشت يادم ميرفت. نظر يادت نره.منتظرما.باي.

    من آپ كردم! راستي من لينكت كردم هااااا!!! تو هم لينكم كن!!!
    سلام.
    احوال شما.
    چطوري؟

    [لبخند][لبخند][گل][گل][لبخند][لبخند][گل][گل][لبخند][لبخند][گل][گل][لبخند][لبخند][گل][گل]

    خوش ميگذره .
    کجايي نيستي.

    [لبخند][لبخند][گل][گل][لبخند][لبخند][گل][گل][لبخند][لبخند][گل][گل][لبخند][لبخند][گل][گل]

    خواستم بگم ما که به يادتيم ، شما هم يادي از ما کن يه سري به ما بزن.
    ممنونم.

    [لبخند][لبخند][گل][گل][لبخند][لبخند][گل][گل][لبخند][لبخند][گل][گل][لبخند][لبخند][گل][گل]

    بال هايم را کجا گذاشتم؟

    پروانه بر شانه هاي من نشست.من با تعجب رو به پروانه کردم وگفتم: اما من که گل نيستم.

    تو نمي توني رو شانه هاي من بشيني.

    پروانه گفت: من فرق گل ها وآدم ها رو خوب مي دونم.اما گاهي گل ها رو با انسان ها را اشتباه مي گيرم.

    من خنديدم واين به نظرم بزرگترين اشتباه ممکن بود.

    پروانه گفت:راستي چرا پر زدن را کنار گذاشتي؟

    من منظور پروانه رو نفهميدم،اما باز هم خنديدم.

    پروانه گفت:نمي دوني توي آسمون چقدر جاي تو خاليه؟من ديگه نخنديدم.انگار ته ته خاطراتم چيزي رو به يادم اومد.چيزي که نمي دونستم چيه؟ شايد يک آبي دور،يک اوج دوست داشتني.

    پروانه گفت:غير از تو پروانه هاي ديگري رو هم مي شناسم که پر زدن از يادشون رفته. درسته که پرواز واس? يه پروانه ضروريه ، اما اگه تمرين نکنه فراموش مي شه.

    پروانه اينو گفت وپر زد. من رد پروانه رو دنبال کردم تا اينکه چشمم به يه آبي بزرگ افتاد وبه يادم اومد روزي نام اين آبي بزرگ بالاي سرم آسمون بود وچيزي شبيه دلتنگي توي دلم موج مي زد.

    اونوقت خدا رو شونه هاي کوچيک من دست گذاشت وگفت:يادت ميآد تو رو با دو بال ودو پا آفريده بودم؟زمين وآسمون هر دو براي تو بود.اما تو آسمون رو نديدي.

    راستي عزيزم بال هايم رو کجا گذاشتم؟

    من دستم رو روي شونه هام گذاشتم وجاي خالي چيزي رو احساس کردم.

    بعد سرم در آغوش خدا گذاشتم وگريستم!!!!

    كاش دلم اسير تنهايي نبود

    بي دليل دلتنگ و پريشان نبود

    سلام
    بازم من آپم تنهاتر از هميشه با قلبي زخمي خوشحال ميشم به من سري بزني

    سلام

    ممنونم كه بهم سر زدي

    وبلاگت واقعا پروانه اي و زيباست

    بازم بيا پيشم

    اين شعرت زيبا بود! من با 2 مطلب ديگه آپ شدم!

    به كوچه باغ منم سر بزن!

    + آزيتا 

    سلام پروانه ي عزيزم... خوبي هاني؟ گلم تو بي نظيري ... كارت حرف نداره! هميشه برات آرزوي موفقيت ميكنم...

    شاد و سلامت باشي...

    شما هم كه هميشه مارا خجالت مي دين

    منم خوشحال شدم

    ساقه اي بودم پيچيده بر آن قامت مهر.. ناتوان نازک ترد

    تند بادي بر خواست

    تکيه گاهم افتاد...

    برگهايم پزمرد...

    همه شب چهره لرزان تو بود که از فراسوي سپهر گرم مي آمد.. در آينه اشک فرود

    نقش روي تودر اين چشمه پديدار هنوز..

    آن زمانها به اميدي که تو خواهي گشت پاي هر پنجره مات مي نشستم به تما شا تنها

    گاه بر پردهاي ابر گاه بر روزن ماه دور تا دورترين جاده مي رفت نگاه باز مي گشتم تنها...

    هيهات..

    چشمها دوخته ام بر درو ديوار هنوز

    دوستت دارم .... بسيار هنوز

    من بديدار تو مي آيم اما..

    افسوس....

    اگه گلي رو دوست داري نچينش

    چيديش پرپرش نکن

    پرپرش کردي دور ننداز

    دور انداختي لگدش نکن

    لگدش کردي ديگه يادش نکن

     <      1   2   3      >