پروانه وار
86/12/13 :: 7:39 عصر
نسیم امید
از برگ برگ ذهن من بوی امید را میتوان استشمام کرد. در لابه لای نگاههای مستم امید موج میزند . در تگ تک نوشته های بی معنایم میخواهم همیشه واژه امید نگاشته شود .
نمیخواهم از فردایم دیوی بسازم که با اندک تصور ان سراچه خیایلم از توهمات بی سر انجام پر شود و یا س و اندوه در قلبم خیمه زند.
میخواهم کابوس های تلخ و سیاه شبهای تنهاییم رنگ خوش رویای وصال به خود بگیرد ، میخواهم اینده ام را همچون بهار سبز ،زیبا و دلنواز تصور کنم تا هیچگاه دلم در اتاق سرد و تاریک پاییز زرد گرفتار نشود .
قلبم را از دست تمام دلتنگیها ، خستگیها و تنهایی ها رها کنم غبار حسرتو اندوه را از دلم بشویم و غنچه شاداب و سر سبز شادی را در دل پرورش دهم . طراوت را احساس کنم و با همه وجود نفسی پر از بوی نسیم را استشمام کنم ، افق را بنگرم ، ترانه امید را زمزمه کنم و بی قرار و امیدوار به سوی فردایی روشن گام بردارم.
خانه
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
شناسنامه
RSS
:: کل بازدیدها ::
165336
:: بازدید امروز ::
7
:: بازدید دیروز ::
14
:: پیوندهای روزانه::
:: درباره خودم ::
:: لینک به وبلاگ ::
:: دوستان من ::
عاشق آسمونی:: وضعیت من در یاهو ::
:: اشتراک در خبرنامه ::
:: فهرست موضوعی یادداشت ها ::
حرفهای پروانه ای[32] . درد دلهای پروانه ای[26] . فصل امید[4] .
:: مطالب بایگانی شده ::
آرشیو میهن بلاگ
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
بهار 1388
تا قبل شهریور 1389
:: موسیقی وبلاگ ::