پروانه وار
86/12/13 :: 7:44 عصر
قلم تو یا قلم من
امروز پروانه عاشق میخواد اون تصویری رو که تو ار ایندش تو ذهنش ساختی بنویسه . پروانه میخواد بگه که تو چطوری با سرنوشتش بازی کردی ، چطور لطافت و پاکی رو از قلب پروانه گرفتی و مهم تر از همه چطوری اون پروانه امیدوارو به یه پروانه مایوس نا امید تبدیل کردی.
قدیما پروانه از ایندش یه تصویر دیگه داشت ، واسه خودش یه کلبه درست کرده بود میون یه دشت سر سبز ،هر صبح با خنکی قطرات شبنم از خواب بیدار میشد میرفت و میون گلها گردش میکرد ،دست به دست پروانه های دیگه از این گل به اون گل میپرید و از عطر اونا مست میشد. شبا تو اسمون ستاره ها رو میشمرد و با چشمک اونا خوابش میبرد .
اما رویای پروانه یه چیز اون وسط کم داشت ، رویای پروانه یه نفرو میخواست تا تو اون کلبه همراه و همنفسش باشه . همرا ه اون قدم برداره و هر وقت دلش میگرفت همراز دل تنگش باشه.وقتی تو اومدی انگار پروانه عاشق گمشده رویای خودشو پیدا کرده بود انگار تصویر اینده اون دیگه هیچ کمبودی نداشت اما پروانه نمیدونست که این گمشده با رویاهای پروانه چیکار میکنه . اره اون گمشده رفت و پروانه رو تنها گذاشت .وقتی اون رفت رویای شیرین پروانه جای خودشو به کابوس تلخ داد
حالا پروانه واسه خودش یه اتاقک سرد و تاریک اهنی میون بیابون خشک درست کرده صبحها با دلهره کابوسی رو که دیشب دیده از خواب پا میشه ،دیگه از پروانه های شادو شنگول خبری نیست ، خارای زشت بیابونی هم جای گلای خوش عطرو گرفتن ، دیگه شبا ستاره ها واسه پروانه چشمک نمیزنن ،پروانه با هزار ترس و لرز خوابش میبره و تا صبح کابوسای جور وا جور میبینه . این اون چیزیه که از رویای پروانه مونده والان داره اونو مینویسه ولی من دوست دارم تو این قلمو از دست من بگیری ،تمام این نوشته های بیخودی رو که همش از روی دلتنگی و نا امیدیه رو خط خطی کنی و برام یه فردای روشن و پر امید بنویسی یه فردایی که توش پروانه هیچ وقت غصه تنهایی رو نمیخوره ، اینده ای که تو ش غم و غصه جایی نداره و روزگار نمیتونه لطافت و احساس رو از تو قلبامون بیرون بکنه . هر وقت گریم گرفت دستای تو اشکامو پاک کنه و نذاره اشکام رنگ مهربونیو از دل کوچیکم پاک بکنه . مثل تو قصه ها توی کلبه کوچیک چوبی یکدل و بی ریا تا ابد با هم زندگی کنیم .
این اون فرداییه که الان من با این دستای کوچیکم نمیتونیم اونو بنویسیم پس زود باش بیا قلمو از من بگیر و نذار من فردامو طور دیگه ای بنویسم ،نذار سیاهی تو رویای پروانه بیادو اونو هم رنگ خودش بکنه.
خانه
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
شناسنامه
RSS
:: کل بازدیدها ::
165048
:: بازدید امروز ::
3
:: بازدید دیروز ::
2
:: پیوندهای روزانه::
:: درباره خودم ::
:: لینک به وبلاگ ::
:: دوستان من ::
عاشق آسمونی:: وضعیت من در یاهو ::
:: اشتراک در خبرنامه ::
:: فهرست موضوعی یادداشت ها ::
حرفهای پروانه ای[32] . درد دلهای پروانه ای[26] . فصل امید[4] .
:: مطالب بایگانی شده ::
آرشیو میهن بلاگ
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
بهار 1388
تا قبل شهریور 1389
:: موسیقی وبلاگ ::