سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درد دلهای پروانه ای - پروانه وار
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پروانه وار


86/12/13 ::  10:12 عصر

غم من ،مونس من 

 

ای تو ای غم ، ای همه هستی من
                          ای تو شیرین تر از حس خوشبختی من

من تو را یافتم از میان درد

                           از پس وحشت و بوسه های زرد

از میان کوچه های انتظار

                          از همان لحظه که جان داد بهار

من از آن روز به تو دل بستم

                          همچو پروانه به شمع پیوستم

 گاه گاه گریه میکنم برای تو

                           برای نام و قلب  با صفای  تو

برای لحظه لحظه ها ی سرد

                           که بودی هم اتاق زجه ها ودرد

امیدها برای رفتن بی تاب شدند

                            شمع ها گفتند ترانه ای و در خواب شدند

سایه ها بهانه را دزدیدند

                           از پریشانی خنده ها نالیدند

شبح و ستاره ها مسخ شدند

                          شب و روز پروانه ای ام تلخ شدند

اما همه جا تو بود ی با من بیدار

                           ای تو مونس لحظه های تب دار


               


نویسنده : پروانه عاشق(امید)

86/12/13 ::  10:12 عصر



سایه بی احساس

 

سایه ام بی احساس در افق رو ی زمین می افتد

دلش افسون شب است

سینه اش معشوقه حسرت وآه

ذهن او جمجمه ای مملو از واژه های بی انصاف،

کوله بارش درسهایی از تکرار.

سایه ام گام بر میدارد ، اما به کجا؟

به کجا خواهد رفت آسمان هم ندارد خبری

من از او میپرسم ، هان سایه به کجا ؟

لحظه ای می ایستد

، بی میل

از میان ان جمجمه خاک اندود واژه برمیخیزد :

به دیاری نا ملموس

به هوایی بی رنگ تر از خواب و خیال

به همان نا کجایی که دگر خرده نگیرند از من ، تکرار

به همان جا که مرا نام ندارند بی احساس

سایه باز اهسته قدم برمیدارد

چشمایش رو به افق میرویند .


نویسنده : پروانه عاشق(امید)

86/12/13 ::  10:11 عصر

انتظار

 

سکوت در اتاقش حکومت میکند ،قلمش در میان سطر ها آشفته و پریشان میخزد ،

صفحه ها تک به تک سفیدی خویش را به واژه میسپارند ، مرگ شب نزدیک است ، گامهای قلم تند تر میشود .

ذهنش پر است از واژه هایی که از لحظات مه الود اندوه برایش یادگار مانده ، گوشش اکنده از طنین جیغ هایی است که در نیمه شب های وحشت از گلوی نازکش تراویده بود و وجودش سرشار از انتظار .

انتظار ،شاید انتظار با مفهوم ترین واژه ای بود که در ذهنش بود ، اری بهتر از هر چیز می توانست انتظار را معنا کند . اندکی اندیشید برای لحظاتی قدمهای قلمش سنگین شد .واژه ها واژه برای انتظار در ذهنش میگذشت و تصویرها تصویر ، چشمهایش از قلم سبقت گرفتند و معنای انتظار را بر صفحه دفترش نگاشتند ، اری چشمهایش هم با تمام وجود انتظار را معنا  کرد . قلمش با چشمهایش هم واژه میشوند ، نور شمع رو به فراموشی است ،معنای انتظار همچنان ادامه دارد...


نویسنده : پروانه عاشق(امید)

86/12/13 ::  10:9 عصر

نگاهت میکنم  ،

برایت میگریم ،

صدایت میکنم

 

 یا مهدی

انگاه که با ارزوی  امدنت به سقف نیلی  زمین مینگرم  نگاه چشمان منتظرم را ببین ،

انگاه که برای شنیدن تک تک قدمهایت لحظه شماری میکنم صدای محزون قلب بی قرارم را بشنو. انگاه که وجودم مملو  از نفس هایی است که هر دم به امید بوی  تو در سینه ام به جریان میافتد بگذار  اندکی  عطر گرد و غبار قدمهای تو به انان روح زندگی بخشد.

بگذار بگویم بگذار بگویم یا مهدی در کوی تو به انتظار نشسته ام  تاکه روزی نسیم ازادی را برای قلب محزونم به ارمغان بیاوری ،تا که روزی که با برق تیغ پر التهابت بنیان شب  را به لرزه در اوری ،منتظرم تا روزی تو بیایی و جویبار  حسرت را از چشمان تک غنچه های ازادی بزدایی.

تا که روزی که بیایی و دگر ان روز پروانه پر و بالش سوخته نباشد.

 
نویسنده : پروانه عاشق(امید)

86/12/13 ::  10:0 عصر




نیرنگ طوفان

 

 

در این طوفان


همه می  امدند و دمی


با صدای غرش این ابر


اندکی  جان می باختند


و در کشاکش ابرهای سیاه


چتر خویش  بر میداشتند و در گوشه ای دور


به نظاره بر میشینند


به نا گه در ان طوفان


پروانه ای  پیدا یش شد، سرد و کوچک


خرد و بی جان


بر جای جای بدن چون یاسش


ابشاری از خون یک زخم پیدا بود


اما  در دل


اما در دل نفسی داشت به شیدایی باد صباح


به خوشبویی  بهار


در سرش امیدی و روحش سخت چون کوه


پروانه  با روحش زمزمه کرد


غرش  ابر سیاه از  کوچکی زمزمه اش واهمه کرد


طوفان در فکر برفت


سخت در پی نیرنگی مهیب


دست دوستی با آتش


دست دوستی با گرما


پروانه کوچک  از فریب طوفان بی گاه


با دلی تیز تر از  خنجر ماه


قامت  پیکار بست


ناگه در میان این  بزم  سیاه


چشمشهایش  سراب  را دید


چشم هایش را شست


شمع  سوزان رادید


از ته جان خود را هیچ پندارید


با دلی پاک تر از یک امید


هم نوا با شعله شمع مهیب


دل ز بودن و از هستی برید


آتش و مرگ را در خود دید


نویسنده : پروانه عاشق(امید)

86/12/13 ::  9:59 عصر


کی میگه حرفم دروغه؟؟!!


باز هم غروب شد ، باز هم تک برگی از رویاهای رنگ رنگ من زیر پای دیو زمان جان میسپارد .باز هم قلب نا امیدم از امید تهی میشود ، سر به زانو میگذارم ، صفحه صفحه های دفترخاطرات  زندگی در ذهنم ورق میخورد ، به فصل کودکی که رسید توقفی کوتاه میکند آه چه لحظه هایی بود کودکی ، قلبم پر از امید ، وجودم همه احساس ، چشمهایم پر فروغ بود و روحم از امواج مستانه غرور به خود میبالید . ثانیه هایم  را سبکبالانه در رویاهای شیرین پرواز میکردم وشیرینی  شهد ناب گلها را  با تمام وجود احساس میکردم.
دفترخاطرات  ذهننم با حسرتی تلخ میبندم و به نظاره امروز مینشینم . امروز پروانه قلبش غمگین است ، هیچ  لبی نیست که بر گونه هایش حتی از سر دلسوزی بوسه ای بگذارد ، هیچ ابری نیست که بر کویر خشک دلش قطره ای بباراند ، هیچ دستی نیست که اندکی مرحم بر بالهای نازک شکسته اش بگذاردو در هز غروب ترانه همیشگی را بر زبان جاری میسازد


من میگم اونجا زیر بارون واسه قطره سر پناه هست
اون بالا میون ابرا واسه ماه یه تکیه گاه هست
کی میگه خونه خورشید پره نوره گرمه گرمه
شاید اونجام اندازه یه کلبه جایی هست که سرده سرده
کی میگه توی بیابون هیچ گلی خونه نداره
شایدم یه بغل پر از شقایق  خیلی وقته اونجا موندگاره
اما اینجا تو کلبه من حتی شمعم بی پناهه
هر کی که دلش میگیره تک و تنها بی تکیه گاهه
اینجا هیچ گل و گیاهی توی خاک ریشه نداره
کی میگه حرفم دروغه اگه هست دلیل بیاره
منه پروانه تنها خیلی وقته اینجا مردم
وقتی که تو بازی عشق از گل و شکوفه بردم
اما  عشق با همه احساس همه خوبا رو بد کرد
چهره پروانه قشنگو زشت وتاریک تا ابد کرد 


نویسنده : پروانه عاشق(امید)

86/12/13 ::  9:58 عصر


نمیگم دلم گرفته
نمیگم دلم گرفته

آخه انگار که شکسته

نمیگم پر از غباره

آخه گریه شیشه شو شسته

نمیگم دلم خزونه

آخه باد برگا رو برده

نمیگم خونم تاره تاره

آخه خورشید خونمم سوزونده

نمیگم تو آسمونا تک ستاره ای ندارم

آخه ابرای سیاه رو چه جوری کنار بذارم

نمیگم ساعت عشقو لحظه لحظه میشمارم

آخه میون این همه غصه مگه من ثانیه دارم

نمیگم زندگی سخته ، قصه جوونه غصه نداره

آخه مگه میون سوز و سرما جوونه زندگی داره

نمیگم زیر بارون چترا هیچ سقفی ندارن

آخه اشک سرد و بارون واسه من چه فرقی دارن

نمیگم شبم سیاه نیست ، نور مهتاب اینجا خوار نیست

آخه تو دل خاموش و سردم رنگ شب برام که تار نیست

نمیگم دل پروانه تنها دیگه امیدی نداره

آخه میخوام پروانه دیگه هیچ دلی نداره

نمیگم دلم گرفته


نمیگم دلم گرفته 

                                                                       

                                     
نویسنده : پروانه عاشق(امید)

<      1   2   3   4      >
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

خانه
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها :: 
163543


:: بازدید امروز :: 
0


:: بازدید دیروز :: 
19


:: پیوندهای روزانه::

:: درباره خودم ::

پروانه وار
پروانه عاشق(امید)
نام من پروانه پیشه ام تنهایی جسم من کوچک ،قلب من زلال آب بالهایی دارم به زیبایی لحظه وصال روزگارم رنگارنگ گاه آبی ، گاهی زرد گاه سیاه ، گاه فراتر ازهر رنگ تک قلمی دارم، گاه گاهی مینویسم از اندوه این دل تنگ از صدای زجه شب من امیدی دارم یک امید شیرین زنده ام با تبسم این امید من وصال را از امید میخواهم

:: لینک به وبلاگ :: 

پروانه وار

:: دوستان من ::

عاشق آسمونی
● بندیر ●
%% ***-%%-[عشاق((عکس.مطلب.شعرو...)) -%%***%%
تفریح و سرگرمی و آموزش های مختلف
آدمکها
نور
سوماموس
مبانی مهندسی کامپیوتر
بهونه های بارونی
* روان شناسی ** ** psychology *
ریکی
لیلی
متالورژی_دانلود فایل برای دانشجویان متالورژی
عشق سرخ
حب الحسین اجننی
آوای ققنوس
یادداشت های عاشقان جوان
عــــشقـــــولـــــک
در قلمرو سکوت
امیدزهرا omidezahra
ESPERANCE
عشق من هیچ وقت تنهام نزار
همسفر عشق
lovlyworld
اضطراب و پرخاشگری و افسردگی
اقاقیای من
دیــار عـاشقـان
مشاوره و مقالات روانشناسی
بگذار تو معشوقم باشی
بیشه عشق
موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
قدرت شیطان
بهترین وبلاگ سرگرمی ، تفریحی
.•¤ خانه آرزو ¤•.
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
خلوت تنهایی
اس ام اس عاشقانه
شهید محمدهادی جاودانی (کمیل)
زیر آسمان خدا
سرزمین آرزوها
انتظار
**** نـو ر و ز*****
اس ام اس سرکاری اس ام اس خنده دار و اس ام اس طنز
Lovely
جاده خدا
آسمان عطش
عارفانه ها و عاشقانه ها
به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم...
زندگی برای عشق
زندگی
بزرگترین ژرتال دانلود پارسی زبانان
سامانتا
سکوت مرگبار
کورسو
دیوونه خونه من
خاطرات یک دانشجوی مشروط
دختر خیره سر
سکوت دل (نغمه )
پسر کاتاتونیک - داستان کوتاه
پاتوق عاشقان
فصل بارونی
پسر بارانی
سکوت دل (ابجی مرژی)
سکوت (ناگفته های ناتمام)
بهار من
در حسرت دیدار تو آواره ترینم
omid(love)sara
شناسنامه یه زندونی
تنهایی
دانلود بهترین موزیک ها با محمد
ازمان مجازی تجاری و بازرگانی
عشق به خدا
حکایت هجران
دنیایی برای بودن با فرشته آسمانی
یه موج عاشق
هر چه می خواهد دل تنگت اینجا هست
شالی شالیم/م-ر
آبی اسمان
ترانه های تنهایی
هیام
ساز و برگ
هرچی بخوای پیدا میشه
تقدیر و زندگی
ترنج خاتون
شعر و شاعری
همیشه غایب
آخرین اخبار فوتبال ایران
اشک هایم را کجا خواهی نوشت
کلبه فرهنگی حسین اکبری نودهی
تیر باران عشق
غم تنهایی
به نام خداوند عشق وزیبایی
عقده دل
تبلیغات رایگان
پسران آفتاب 21
آسمان غمگین است (ماشی خانوم عزیز)
یاران مهدی (عج)
صبا رایانه ( یه وبلاگ خوب و دوست داشتنی)
سلام خشک شده(زهره عزیز)
همیشه عاشق
انتظار (فرشته خانوم گل)
آفتاب شرقی
مرد تنها (غم قطره)
چرندوپرند
diplomacy
شعر
پسران جوان
آریستا پورتال جامع ایرانیان

:: وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو

:: اشتراک در خبرنامه ::

 

:: فهرست موضوعی یادداشت ها ::

حرفهای پروانه ای[32] . درد دلهای پروانه ای[26] . فصل امید[4] .

:: مطالب بایگانی شده ::

آرشیو میهن بلاگ
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
بهار 1388
تا قبل شهریور 1389

:: موسیقی وبلاگ ::

سفارش تبلیغ
سفارش تبلیغ
C:\Documents and Settings\OmidGs\Desktop\00.html