سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پروانه عاشق(امید) - پروانه وار
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پروانه وار


87/2/18 ::  11:38 صبح

نفس هایم پر از ماتم ، حضورم سخت تر از مرگ است
نوای لبـــخند بی واژه مـــثال پایـــــــیز ، بی برگ است
گل عشقم سخت پژمرده ،دگر هرگز نمی روید
در آغوش دل سردم کسی
امید نمی گوید
برای این قلب افسرده کسی شمعش نمی سوزد
کسی حتی به روی من نگاه از کینه نمی دوزد
کنارم جغد حسرت ها نشسته با لبی خندان
شده ام پروانه زندانی ،نگاه او میله زندان
ولی این دل بیمار و اشفته هنوز از عشق میگوید
هنوز هم در پی مرحم سراغ از واژه می جوید
انقدر واژه میگویم که باور باشدم هستم
هزاران شعر  مستانه نویسم  با دل مستم
خیال دیگر نمی بافم به جان اشک این چشمم
به پیش این جغد افسرده من امشب حیله بربستم


پروانه زندانی
نویسنده : پروانه عاشق(امید)

87/2/2 ::  4:48 عصر

نویسنده : پروانه عاشق(امید)

87/1/24 ::  9:1 عصر

صدای نفس نفس زدن هایم به گوش میرسد ،نمیدانم چرا خدا  مرا در این دنیا نگه داشته است ،از زیبایی بالهایم جز سایه ای سیاه چیزی باقی نمانده است،دیگر نه معشوقی دارم که چشم در راهش باشم و نه گلبرگی هوس روییدن در خانه ام میکند تا مستانه روی آن بنشینم و ترانه مهربانی را زمزمه کنم  ،من مانده ام با اتاقی پر از خاطره ، قلبی شکسته ، ثانیه هایی که انگار از رفتن هراس دارندو جای خالی قاصدک هایی که ازترس غرق شدن در سیلاب اشکهای من کوله بار کوچ خود را بستند.
گاه با خود فکر میکنم که شاید خدا   پروانه کوچکش را از یاد برده بود  که لولوهای سیاه چهره اینگونه آمدند  و نام آسودگی  را از دفتر زندگیم پاک کردند  و جایش را خط خطی های بی سرانجامی نوشتند  که هیچ پروانه ای  تاب  تحملش را ندارد. من که  به میل خود شب را در حسرت خواب کردن چشمهای عاشق خود نگه نداشته بودم که روزگار به انتقام شبش اینگونه مرا زندانی شهر شوم افسوس کرده و برای اینکه چشمهای بی گناهم را برای همیشه در خواب فرو برد آنها را تا ابد  محروم نور حیات بخش معشوقم کرده.
نمیدانم برای چه زنده ام فقط میدانم دیگر هیچ امیدی باقی نمانده است.
پروانه دلشکسته و نا امید
نویسنده : پروانه عاشق(امید)

87/1/14 ::  11:0 عصر

جاده اشتباهی

دیروز باز هوس پرسه در خیال کردم
                                         دوبال نازک نارنجی  ام را به صد ناز باز کردم
به اشتباه رسیدم به راهی پر از چشمهای آلوده 
                                         به جاده ای پر از نگاه های پیر و فرسوده
جاده فانوس نقره ای ام را برداشت
                                         پیش پایم گلهای خزان زده سنگی کاشت
چشم های بیگناهم را دزدید ،
                                         او مرا تنها ،بی کس و زشت نامید
من از او به آسمان نالیدم
                                         شکوه کردم ، از کج دستی جاده پرسیدم
آسمان را دیدم که غرق در شرم بشد
                                         روی او سرخ ،از سرخی گرم بشد
او به من کرم شب تابی داد
                                         دست من باد و باران بهاری داد
او مرا پروانه آسمانی نامید
                                          چشمهای سرخ و ارغوانی بخشید
تا بیابم راه گمگشته قصر خیالی را
                                         تا بشویم چشمهای پیرجاده  اشتباهی را
   
 


نویسنده : پروانه عاشق(امید)

86/12/29 ::  7:19 عصر

 

سلام دوستان  تبریک من رو به مناسبت  میلاد خجسته پیامبر گرامی اسلام بپیذیرید .این گل زیبا هم تقدیم به همه شما عاشقان
در ضمن از همه دوستانی که پیغام گذاشتن و نتونستم جوابشونو بدم عذر خواهی میکنم و اگه خدا بخواد هر چه زودتر در خدمت عزیزان هستم  شاد باشید و پیروز

میلاد پیامبر مبارک

*************************************************************

دلم برایت تنگ شده

چقدر از تو دورم خدا میداند ،شاید همین نزدیکی ها باشی کنار جوی زلال حیاط خانه مان ،شاید هم سوار بر بالهای قوی سفید مهاجر ،هر جا هستی من دفترم را به نیت نوشتن از تو باز کرده ام و قلمم را به شوق نام تو راهی سطرهای بی پایان میکنم شاید درد دلم را بشنوی و لحظه ای برق چشمانت را با من تقسیم کنی .

                      صدایت میکنم شاید بیایی                 ندارم من امیدی از رهایی
 میخواهم بنویسم که بیشه سبز بهارم هنوز هم در حسرت جای پای توست ، هنوز هم چمنزار دلم به نگاه های سنگین آهوی زیبا نیاز دارد .هنوز هم زمزمه زیبایهایت گونه هایم را مواج و پر تلاطم میکند .،هنوز هم شور انگیز ترین خاطره ام لحظه لبخند مستانه توست.
میخواهم بگویم کجایی که روزهای  بدون تو را  با نوای شکسته اردک های وحشی به دست شب میسپارم و شب هنگام  نمیدانم به گریه های تاریکی  گوش دهم یا به ناله های باران ، نمیدام  تلاطم دریا را در میان امواج خروشان که گویی از ظلمت شب به هراس امده اند به نظاره بنشینم یا رقص برگها را در باد..،
راستی از باد گفتم ،دیر وقتی است دلم هوای نفس خنک بادبزنت را کرده  اه چه شیرین است   نسیم خنکی که از دست معشوق بر جسم و روح بتابد ودل را مدهوش سازد.

دلبرک شیرین من میخواهم با قلمم پلی از تبسم نقاشی کنم انگاه انرا در میان فاصله من با تو بگذارم و با نوای احساس بسویت گام بردارم ،وجود نازنینت را در اغوش بگیرم و قاصدک های بوسه ام را بر چهره مقدست به طواف وا بگذارم شاید اینگونه دیگر دلم برایت تنگ نشود.

                                 پیله ذهن من از سنگ شده 
                                                        اندیشه فردایم جه بیرنگ شده

                                 چشم براهم تا بیایی ای عزیز    

                                                        اخ چقدر دلم برایت تنگ  شـده

                                                         

                                                           


      

 

دلم برای تو تنگ شده
نویسنده : پروانه عاشق(امید)

86/12/23 ::  10:28 عصر

پروانه نیمه شب و خدا

خدای من شبت به نیمه رسیده ،سایه دستان کوچک من همچنان نقش های رنگارنگ گلهای قالی اتاقم را تاریک کرده است ،چشم هایم خواب آلود است اما قلبم مملو از آرامش و یقین. میخواهم بیدار بمانم و با چشمانی پر از اشک نام زلالت را بر زبانم جاری سازم.آری بیدار میمانم تا با تو باشم با تو سخن بگویم و از درگاهت سیب های سرخ شیرین را مزمزه کنم .
میدانم هیچ گاه قدر زیبایی هایت را ندانستم هیچ گاه نفهمیدم این اراده توست که گامهایم را به این سو و ان سو میکشاند ،هیچ نفهمیدم که واژه هایم را تو در ذهنم می نشانی تا من با قدر ناشناسی تمام انان رابر صفحه های دفترم بنگارم .
اما خدای من امشب امده ام تا بگویم رازهایت را فهمیدم ،فهمیدم چرا اب را هیچگاه تشنه نمیگزاری ،چرا هرغروب برای خورشیدت لالایی میخوانی تا شب هنگام در بستر لاجوردیش به خواب فرو رود ، چرا به باد هدیه رهایی دادی و چرا مرا با همه بازیگوشی هایم دوست داری .
میخواهم بگویم ردپای رحمتت را همه جا میبینم اری تو به من اموخته ای  وقتی عقرب های سیاه نیش های پر زهر خویش را در وجود کوچکم فرو میکنند گریه کنم تا بلور های شفاف اشکم پادزهری حیات بخش برای روح ازرده وخسته ام باشد  ، تو به من خیال را داده ای تا هروقت بالهای ضعیفم نتوانستند بالاتر از گلبرگهای صورتی پرواز کنند ،با بالهای خیال، خود را هم پرواز با ابرهای بهاری بینم و خدایا به من عشق اموختی تا هرگاه سایه غرور را در خود احساس کردم بدانم هنوز هم تصویری در اینه هست که من انرا بیشتر از وجود رنگارنگ خویش دوست دارم .
خدایا میخواهم دفتر خسته خویش را غسل دهم ،برگ برگ سفیدش را با شکوفه های سفید نارنج معطر سازم ،به باد بگویم با نفس های عمیقش رهایی بر دل انان حک کند انگاه تا صبح به انتظار بنشینم تا قاصدک ها حروف نام مهربانت را برا ن بنویسند.

      

                                                   


نویسنده : پروانه عاشق(امید)

86/12/17 ::  10:14 عصر

زمزمه پروانه با خدا

 

خدای من خدای پاک و مهربان، لحظه به ندای پروانه ای مغلوب گوش فرا ده  ، بگذار حرف هایم   برایت بگویم، حرف هایی پراز حقایق ، درد هایی که تو ای خدا خود نوشتنش را به من آموختی  تا به سوالات گنگ کودکانه ام پاسخی داده باشی
روزگاری بود پر از لطافت بالهای پروانه ،پر از لمس خنده های کودکانه ، کوچک بودم و آینده ام مبهم اما در میان همان خط خطی های بی معنا که بر لوح آینده ام نقش بسته بود سر  کلاف امید را میتوانستم پیدا کنم . ذهنم پر بود از خیال پرواز، و خیال مرا شاهزاده پروانه ها می نامید .
آن روزها بزرگترین آرزویم این بود که روزی بتوانم نام رنگارنگ خویش را درست زمزمه کنم ،بلند و شیوا بگویم پروانه و زبان معصومم حسرت لمس (ر) را نداشته باشد.
و اگر خدا روزی  در خانه ات  را به رویم باز میکردی  از تو میپرسیدم که خدا چرا سوسک های سیاه زشت را آفریدی.
آه که روز ها چه زود گذشت و روزگار تخت و نگین پادشاهی را از شاهزاده پروانه ها گرفت . روزگار به زبان او آموخت که (ر) را چطور زمزمه کند اما در ازایش معصومیت زبانش را دزدید ،پروانه سر کلاف امیدش را گم کرد ، وای خدای من خنده های کودکانه ام دیر وقتی است بر لبهایم به مهمانی نیامده اند .خدایا امروز خوب میدانم که سوسک های زشت را برای این آفریدی که به پروانه های لوس و خیالبافی چون من بفهمانی که  برای بالهای خوش رنگشان فخر فروشی نکنند .
خدا یا امروز هم خیالی در سر دارم اما نه از جنس رویاهای کودکانه ، امروز رویای من رویای رهایی است ، رویای لحظه ای آرام گرفتن در میان گلبرگهای صورتی .
امروز صدایت کرده ام تا به دستهایم قدرت لمس خیال را بدهی تا مرا با قاصدک های سفید آسمان لاجوردیت هم پرواز کنی ، خدایا عشقم را با من همراه کنی .

پاورقی :
سلام پرانه وار امروز سالگرد تولد توست ، پروانه وار یک سالگیت مبارک .






نویسنده : پروانه عاشق(امید)

<      1   2   3   4   5   >>   >
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

خانه
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها :: 
165326


:: بازدید امروز :: 
11


:: بازدید دیروز :: 
12


:: پیوندهای روزانه::

:: درباره خودم ::

پروانه وار
پروانه عاشق(امید)
نام من پروانه پیشه ام تنهایی جسم من کوچک ،قلب من زلال آب بالهایی دارم به زیبایی لحظه وصال روزگارم رنگارنگ گاه آبی ، گاهی زرد گاه سیاه ، گاه فراتر ازهر رنگ تک قلمی دارم، گاه گاهی مینویسم از اندوه این دل تنگ از صدای زجه شب من امیدی دارم یک امید شیرین زنده ام با تبسم این امید من وصال را از امید میخواهم

:: لینک به وبلاگ :: 

پروانه وار

:: دوستان من ::

عاشق آسمونی
● بندیر ●
%% ***-%%-[عشاق((عکس.مطلب.شعرو...)) -%%***%%
تفریح و سرگرمی و آموزش های مختلف
آدمکها
نور
سوماموس
مبانی مهندسی کامپیوتر
بهونه های بارونی
* روان شناسی ** ** psychology *
ریکی
لیلی
متالورژی_دانلود فایل برای دانشجویان متالورژی
عشق سرخ
حب الحسین اجننی
آوای ققنوس
یادداشت های عاشقان جوان
عــــشقـــــولـــــک
در قلمرو سکوت
امیدزهرا omidezahra
ESPERANCE
عشق من هیچ وقت تنهام نزار
همسفر عشق
lovlyworld
اضطراب و پرخاشگری و افسردگی
اقاقیای من
دیــار عـاشقـان
مشاوره و مقالات روانشناسی
بگذار تو معشوقم باشی
بیشه عشق
موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
قدرت شیطان
بهترین وبلاگ سرگرمی ، تفریحی
.•¤ خانه آرزو ¤•.
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
خلوت تنهایی
اس ام اس عاشقانه
شهید محمدهادی جاودانی (کمیل)
زیر آسمان خدا
سرزمین آرزوها
انتظار
**** نـو ر و ز*****
اس ام اس سرکاری اس ام اس خنده دار و اس ام اس طنز
Lovely
جاده خدا
آسمان عطش
عارفانه ها و عاشقانه ها
به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم...
زندگی برای عشق
زندگی
بزرگترین ژرتال دانلود پارسی زبانان
سامانتا
سکوت مرگبار
کورسو
دیوونه خونه من
خاطرات یک دانشجوی مشروط
دختر خیره سر
سکوت دل (نغمه )
پسر کاتاتونیک - داستان کوتاه
پاتوق عاشقان
فصل بارونی
پسر بارانی
سکوت دل (ابجی مرژی)
سکوت (ناگفته های ناتمام)
بهار من
در حسرت دیدار تو آواره ترینم
omid(love)sara
شناسنامه یه زندونی
تنهایی
دانلود بهترین موزیک ها با محمد
ازمان مجازی تجاری و بازرگانی
عشق به خدا
حکایت هجران
دنیایی برای بودن با فرشته آسمانی
یه موج عاشق
هر چه می خواهد دل تنگت اینجا هست
شالی شالیم/م-ر
آبی اسمان
ترانه های تنهایی
هیام
ساز و برگ
هرچی بخوای پیدا میشه
تقدیر و زندگی
ترنج خاتون
شعر و شاعری
همیشه غایب
آخرین اخبار فوتبال ایران
اشک هایم را کجا خواهی نوشت
کلبه فرهنگی حسین اکبری نودهی
تیر باران عشق
غم تنهایی
به نام خداوند عشق وزیبایی
عقده دل
تبلیغات رایگان
پسران آفتاب 21
آسمان غمگین است (ماشی خانوم عزیز)
یاران مهدی (عج)
صبا رایانه ( یه وبلاگ خوب و دوست داشتنی)
سلام خشک شده(زهره عزیز)
همیشه عاشق
انتظار (فرشته خانوم گل)
آفتاب شرقی
مرد تنها (غم قطره)
چرندوپرند
diplomacy
شعر
پسران جوان
آریستا پورتال جامع ایرانیان

:: وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو

:: اشتراک در خبرنامه ::

 

:: فهرست موضوعی یادداشت ها ::

حرفهای پروانه ای[32] . درد دلهای پروانه ای[26] . فصل امید[4] .

:: مطالب بایگانی شده ::

آرشیو میهن بلاگ
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
بهار 1388
تا قبل شهریور 1389

:: موسیقی وبلاگ ::

سفارش تبلیغ
سفارش تبلیغ
C:\Documents and Settings\OmidGs\Desktop\00.html