سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پروانه عاشق(امید) - پروانه وار
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پروانه وار


86/12/13 ::  7:38 عصر

فصل امید

وقتی بلور ناز چشمام

میریزن توی نگاهام

وقنتی صدای نالم میگه باز که بی قرارم

توی اون اوج دلتنگی

تو اون طلوع سرخ قشنگی

که با تبلور ورودت

جون میدم تو عمق وجودت

توی شیرینی سکوتت

منم اون عاشق بی غرورت

گم میشم تو باغ چشمات

می می رم واسه نگاهات

واسه من تو یک بهانه

بهتر از هزار ترانه

تو حس شیرین رهایی

غروب پاییز و بی فردایی

تو ترنم شب من

می و مستیم ، تاب و تب من

تک چراغ کلبه ام

تو امید زندگیم تو

پروانه باغ من تو هستی

تو دل ترانه ها نشستی

ای تو رنگ نور مهتاب

هم نوا با دل بی تاب

دستتو بذار تو دستام

دلتو بذار رو بالام

میخوام بپرم تا خود خورشید

تا خود بهار امید

دلامون بشه پر از احساس

بی ریا رنگ گل یاس

فصل امید و بسازیم

به زمونه دل نبازیم


نویسنده : پروانه عاشق(امید)

86/12/13 ::  7:37 عصر

تشنه عشق

توی تنهایی و گریه

توی اشک وتوی ناله

توی سردی زمستون

تو نگاه خیس بارون

تو طلسم تار شبها

تو سکوت و مرگ دریا

تویصدای گنگ ابرا

توی تک تک نفسها

توی مرگ اشک چشمام

تو سراب مات فردام

توی تک بیابون شعر

توی این دنیای بی مهر

توی اون باغچه خشکم

توی این دل شکستم

تو غبار سرتوشتم

توی مرگ سرخ عشقم

توی جاده خشک خاموش

تو دل عاشق بی هوش

همه جا میگم با فریاد

منم اون مثال فرهاد

تشنه وقار عشقم

زنده با  شرار عشقم

شدم یه پروانه خاموش

نمیشم هرگز فراموش


نویسنده : پروانه عاشق(امید)

86/12/13 ::  7:36 عصر

امروز میخوام واسه اونی که خیلی دوستش دارم ، ائنی که حاضرم واسه یه لحظه دیدنش هر کاری بکنم ، واسه اونی که همه دنیای منه یه نامه بنویسم .

میدونم این نامه هیچ وقت بدستش نمیرسه و اون هرگز نمیخونتشاما اینجوری شای د یه خورده دلم اروم بشه .

تمام تلاشمو میکنم تا دست خط خرچنگ قورباغه ایمو یه خورده بهتر کنم اما نه با همون خط همیشگی خودم بههتر میتونم اون چیزی رو که تو دلمه بنویسم.

به نام انکه دل را مخزن مهرو محبت نهاد

عزیزم همه ادما وقتی همدگه رو میبینن ، وقتی میخوان با هم ارتباط برقرار کنن به همدیگه سلام میدن ، من و تو از این قانون جدا نیستیم پس اول کلام یه سلام تقدیمیت میکنم یه سلام مثل اون اولین سلامی که تو بهم دادی یادنه چه جوری بد ، اروم اومدی جلو درست حر سینشو سه بار تکرار کردی بعدشم بقیه کلمه رو با سرعت زمزمه کردی  سس سلام .

اون سلام تو بهترین سلامی بود که شنیده بودم یه سلام گرممثل شنای افتاب خورده ساحل ، زیبا مثل دونه های خوش رنگ انار ، پاک مثل شبنم روی برگ گل ،خوشبو مثل شکوفه های سفید نارنج.

این از سلام حالا میخوام حالتو بپرسم اما من میخوام فقط از احوال دلت بپرسم ، میخ.ام بدونم هنوزم دلت یه ذره اون گوشه گووشه ها یه جا واسه من داره یا نه وقت اجاره ما دیگه تموم شده و مارو انداخته تو کوچه.

خوب بعد سلام و احوالپرسی واسه چند لحظه هم که شده فکر کنم تو الان پیش منی توی یه باغ سرسبز داریم قدم میزنیم من دوباره شیطنتم گل میکنه و شروع میکنم به دویدن با صدای بلند داد میزنم اگه میتونی بیا منو بگیر . تو هم یه نفس دنبالم میدوی . از دویدن که خسته شدیم میریم روی یه تابی که روی شاخه یه درخت بزرگه میشینیم ، دستمو میاندازم دور گردنت ، سرمو رو شونت میذارم و تا عمق وجودم عطرتو استشمام میکنم ? اونجا دوست دارم تو واسم حرف عاشقونه بزنی ، همون کلماتی رو که منو تا اوج به پرواز در میاره تو ی گوشم زمزمه کنی :

-         پروانه میدونی چرا اینقدر دوست دارم

-         چرا؟؟؟

-          چون تو زیباترین ، ظریف ترین و پاک ترین پروانه دنیا هستی ، پروانه هر وقت به صورتت نگاه میکنم مثل اینکه دارم میون یه دریا با موجای اروم پارو میزنم ? نفسات مثل نسیمی میمونه که داره مجا رو اروم اروم به ساحل میرسونه . چشمای قشنگت فانوس دریایی منه  اگه یه لحظه خاموش بشه راهمو تا ابد گم میکنم ، پروانه میدونی شبنم روی گلبرگ نشونه چیه ؟ وقتی تو پیش گلا میری گلا از قشنگی تو خجالت زده میشن و شرمشونو با شبنم نشون میدن . اخه هر وقت گلا ی قشنگتو میبینن تا ته دلشون احساس کوچکیو کمبود میکنن .

-        از رو تاب  با ناز و عشوه بلند میشم اروم اروم پاهامو از رو زمین بلند میکنی و منو  تو بغلت میگیری منو تا لی چشمه میبری ، رو پاهات میشینمو  تو با موهام بازی میکینی . همونجا سرمو رو سینت میذارمو  و خوابم می بره ..............

 

 

خوب خیال بافیام تموم شد نمیدونم برمیگردی پیشم یا نه ولی اگه یه روز برگشتی دوست دارم این رویامو هر چند یه گوشه کوچیکشو به حقیقت تبدیل کنی اخه هر شب به این امید  چشمامو میبندم که تو صبح پیشم باشی .

خوب دیگه باید کم کم ناممو تموم کنم هر چند که هیچ وقت دوست ندارم این کارو بکنم  باهات خداحافظی نمیکنم، این کارو از خودت یاد گرفتم، یادته وقتی تو هم از پیشم رفتی باهام خداحافظی نکردی  پس بدون خداحافظی مینویسم پایان ......

 

خوب  ناممو چه طوری به دستش برسونم من که هیچ ادرسی ازش ندارم

صبر کن شاید دوستم قاصدک بتونه اینکارو برام انجام بده اما نه اونم مثل خودم اونقدر ضعیفه که انجام دادنش براش خیلی سخته . پس بازم این نامه رو هم مثل بقیه نوشته های بیخودیم  مچاله یکنمو میاندازمش تو سطل اشغال  چون میدونم هیچ وقت اون برنمیگرده هیچ وقت .

 

به امید چه زنده ام هرگز ندانم

به تمنای چه میخواهم بمانم هرگز ندانم

دفتر عشق را سطر سطر مینویسم

شاید برای ان زنده ام باز هم ندانم


نویسنده : پروانه عاشق(امید)

86/12/13 ::  7:35 عصر

کاش آنروز گرمای برق نگاهت شعله خاموش قلبم را بر نمی فروخت ، کاش آن لحظه درهای دلم را به روی نسیم خوش محبتت میبستم ،کاش ان لحظه زیر خاک بودم و نوای دلنواز عشقت را احساس نمیکردم ، کاش در هجوم پر تلاطم امواج ویرانگر عشقت سرود سستی وجودم را فرا نمیگرفت ، کاش دیوانه ای بودم و هیچ نمیفهمیدم .

گاه از خود میپرسم چه شد که با اندک نگاهی پایه های کاخ غرورت همچون تارهای بی ثبات عنکبوت از هم گسیخت . اه که خانه عنکبوت هم از ستون های خانه دل من محکم تر محکم تر است .

مجنون در پی لیلی کوه را نشانه گرفت اما او با من چه کرد که اینگونه ساده و ارزان تا ابد قفا خور سیلی جان گداز عشقش شدی ، با کدامین ترانه مد هوشت ساخت که اینگونه چون پروانه ای روی شمع از خود بی خود شدی و مست و حیران ، سرگردان نا ابادیهای بی بنیان سرزمین عشق شدی .

اه که امروز دلم پر از حسرت و اندوه عشق درو غین توست . شبها تنهایی و سکوتم را با تاریکی  تقسیم میکنم ،گوشه ای مینشینم، پاهایم را تکیه گاه صورت پریشانم میکنم ، ارام ارام صدای هق هقم را به گوش باد میرسانم تا شاید اشکهایم شعله عشقت را در دلم خاموش کند.


نویسنده : پروانه عاشق(امید)

86/12/13 ::  7:35 عصر

در تاریکی های خیالبه دنبال بهانه ای برای ادامه زندگی افسرده و مه الود خود در کویر سوزان انتظار میگردد. ذهنش مملو از وازه های رنگارنگ ، پر از هزار حرف ناگفته است اما هیچ کدام نمیتوتند بهانه ای به شمار اید.

بعد رفتن تک ستاره اش هیچ گاه نفسی بدون اه او سوز نکشیده است ، هیچ جفتی را بی حسرت نظاره نکرده ،‌هیچ کلامی را بی بغض بر زبان نیاورده.

باز هم  اندکی جستجو میکند شاید اندک امیدی برای ادامه وجود داشته باشد ،اما نه ، هیچ سرابی او را بسوی خود نمیکشاند .پیمانه انتظارش پر شده از اشکهایی که در اندوه کابوس جدایی بر پاهای ضعیفش چکیده شده ،برگهای سفید دفتر عشقش پر شده از وازه هایی که به دست قلم سیاه حسرت نگاشته شده شده و دیگر اندگ جای سفیدی در ان نیست ، در تک تک لحظه هایش سکوت سرد و مرگ اور وحشت رخنه کرده ، دل نازک پروانه با اندک نسیمی به لرزه در می اید ، صدای گریه هایش دل اسمان را چاک چاک میکند .

تمام تلاشش را برای یافتن بهانه ای بکار میگیرد اما باز هم جز هیچ به چیزی نمیرسد ، دیگر راهی جز رفتن ندارد ، اندک توشه اش را برمیدارد ، نگران است که شاید تک دفترچه خاطراتش را جا بگذارد ?

پاهای کوچکش را محکم میکند ، نگاهی به جاده میاندازد راهی بس طولانی در پیش دارد. به ناگاه نگرانی مبهمی وجودش را فرا میگیرد ،با خود میگوید نکند بعد رفتنم او باز گردد، بی توجه چند گام بر میدارد ، نگرانیش بیشتر میشود ،‌با تمام وجود احساس میکند بهانه ای وجود دارد ،قطرات اشک  گونه های خشکیده اش را نمناک میکیند ؛‌موجی از تردید در دلش روانه میشود .

اندکی بعد با خود میگوید تا ذره ای عشقش در سینه دارم در انتظارش خواهم ماند ، چه بهانه ای بالا تر از عشق برای ماندن.


نویسنده : پروانه عاشق(امید)

86/12/13 ::  7:34 عصر

بسوی من بیا

 

بسوی من بیا :

انگاه که خورشید پر فروغ چشمانم چون فانوسی جاده پیش رویت را نورانی میکند .

بسوی من بیا :

انگاه که صدای تلاطم امواج قلبم راهنمای تو خواهد بود.

بسوی من بیا:

انگاه که لبهای تشنه عشقت نوای دوستت دارم را زمزمه میکند.

بسوی من بیا:

انگاه که اغوش گرمم میعاد گاه جاودانه تو خواهد بود:

بسوی من بیا :

انگاه که سفره دلم با هزار جمله مستانه اماده مهمان نوازی از وجود بی همتای توست .

بسوی من بیا :

انگاه که اسمان با همه ستارگانش نظاره گر پیوند پاک من و توست.

بسوی من بیا :

انگاه که قلم تک نگار ذهنم فقط از عشق نو مینویسد .

بسوی من بیا :
اما نه بگذار تا با تمام وجودم گامهای کو چکم را خود به سوی تو برادارم که در طلب عشق جای هیچ صبر و قراری نیست.


نویسنده : پروانه عاشق(امید)

86/12/13 ::  7:33 عصر

اگه یه روزی برگردی هیچ وقت تو چشات نگاه نمیکنم ،‌هیچ وقت ازت گلایه نمیکنم که چرا رفتی ، اصلا من نمیخوام بدونم چرا منو تنها گذاشتی و این همه مدت کجا بودی .

اگه یه روزی برگردی از من توقع نداشته باش بهت بگم دوست دارم ، از من نخواه مثل گذشته بشینمو باهات حرفای پروانه بزنم ، بالی خوشگلمو برات باز و بسته کنم یا اروم اروم دور سرت بگردم .

اگه یه روزی برگردی نمیخوام که ازم معذرت خواهی بکنی ، نمیخوام بیایو زازر زار گریه کنی و ازم منت کشی  کنی ، نمیخوام برام گل بیاریو به صورتم خیره بشی و از چشات اشک بباره .

اما  اگه یه روز خواستی برگردی حتما برام لباس سفید بپوش و منواز شونه های گرمت محروم نکن .

 

اخه سرمو رو شونه هات میذارم دیگه هیچ غم و غصه ای نمتونه تو دل پروانه خونه کنه . وقتی لباس سفید میپوشی عطر تنت چنان مستم میکنه که دوست دارم تا ابد همراه و همدم من بشی  و کنارم بمونی .


نویسنده : پروانه عاشق(امید)

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

خانه
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها :: 
163510


:: بازدید امروز :: 
25


:: بازدید دیروز :: 
20


:: پیوندهای روزانه::

:: درباره خودم ::

پروانه وار
پروانه عاشق(امید)
نام من پروانه پیشه ام تنهایی جسم من کوچک ،قلب من زلال آب بالهایی دارم به زیبایی لحظه وصال روزگارم رنگارنگ گاه آبی ، گاهی زرد گاه سیاه ، گاه فراتر ازهر رنگ تک قلمی دارم، گاه گاهی مینویسم از اندوه این دل تنگ از صدای زجه شب من امیدی دارم یک امید شیرین زنده ام با تبسم این امید من وصال را از امید میخواهم

:: لینک به وبلاگ :: 

پروانه وار

:: دوستان من ::

عاشق آسمونی
● بندیر ●
%% ***-%%-[عشاق((عکس.مطلب.شعرو...)) -%%***%%
تفریح و سرگرمی و آموزش های مختلف
آدمکها
نور
سوماموس
مبانی مهندسی کامپیوتر
بهونه های بارونی
* روان شناسی ** ** psychology *
ریکی
لیلی
متالورژی_دانلود فایل برای دانشجویان متالورژی
عشق سرخ
حب الحسین اجننی
آوای ققنوس
یادداشت های عاشقان جوان
عــــشقـــــولـــــک
در قلمرو سکوت
امیدزهرا omidezahra
ESPERANCE
عشق من هیچ وقت تنهام نزار
همسفر عشق
lovlyworld
اضطراب و پرخاشگری و افسردگی
اقاقیای من
دیــار عـاشقـان
مشاوره و مقالات روانشناسی
بگذار تو معشوقم باشی
بیشه عشق
موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
قدرت شیطان
بهترین وبلاگ سرگرمی ، تفریحی
.•¤ خانه آرزو ¤•.
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
خلوت تنهایی
اس ام اس عاشقانه
شهید محمدهادی جاودانی (کمیل)
زیر آسمان خدا
سرزمین آرزوها
انتظار
**** نـو ر و ز*****
اس ام اس سرکاری اس ام اس خنده دار و اس ام اس طنز
Lovely
جاده خدا
آسمان عطش
عارفانه ها و عاشقانه ها
به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم...
زندگی برای عشق
زندگی
بزرگترین ژرتال دانلود پارسی زبانان
سامانتا
سکوت مرگبار
کورسو
دیوونه خونه من
خاطرات یک دانشجوی مشروط
دختر خیره سر
سکوت دل (نغمه )
پسر کاتاتونیک - داستان کوتاه
پاتوق عاشقان
فصل بارونی
پسر بارانی
سکوت دل (ابجی مرژی)
سکوت (ناگفته های ناتمام)
بهار من
در حسرت دیدار تو آواره ترینم
omid(love)sara
شناسنامه یه زندونی
تنهایی
دانلود بهترین موزیک ها با محمد
ازمان مجازی تجاری و بازرگانی
عشق به خدا
حکایت هجران
دنیایی برای بودن با فرشته آسمانی
یه موج عاشق
هر چه می خواهد دل تنگت اینجا هست
شالی شالیم/م-ر
آبی اسمان
ترانه های تنهایی
هیام
ساز و برگ
هرچی بخوای پیدا میشه
تقدیر و زندگی
ترنج خاتون
شعر و شاعری
همیشه غایب
آخرین اخبار فوتبال ایران
اشک هایم را کجا خواهی نوشت
کلبه فرهنگی حسین اکبری نودهی
تیر باران عشق
غم تنهایی
به نام خداوند عشق وزیبایی
عقده دل
تبلیغات رایگان
پسران آفتاب 21
آسمان غمگین است (ماشی خانوم عزیز)
یاران مهدی (عج)
صبا رایانه ( یه وبلاگ خوب و دوست داشتنی)
سلام خشک شده(زهره عزیز)
همیشه عاشق
انتظار (فرشته خانوم گل)
آفتاب شرقی
مرد تنها (غم قطره)
چرندوپرند
diplomacy
شعر
پسران جوان
آریستا پورتال جامع ایرانیان

:: وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو

:: اشتراک در خبرنامه ::

 

:: فهرست موضوعی یادداشت ها ::

حرفهای پروانه ای[32] . درد دلهای پروانه ای[26] . فصل امید[4] .

:: مطالب بایگانی شده ::

آرشیو میهن بلاگ
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
بهار 1388
تا قبل شهریور 1389

:: موسیقی وبلاگ ::

سفارش تبلیغ
سفارش تبلیغ
C:\Documents and Settings\OmidGs\Desktop\00.html